نوع مقاله : پژوهشی
نویسندگان
1 دانشجوی دکتری فلسفه دین، دانشگاه تهران، تهران، ایران.
2 استاد گروه فلسفه دین، دانشگاه تهران، تهران، ایران.
چکیده
مفهوم «ایمان» یکی از مفاهیم اساسی در فلسفه دین به شمار میرود که شالودۀ بسیاری از مسائل جدید در معرفتشناسی دینی معاصر را تشکیل میدهد. گرهگشایی از مسائلی چون رابطۀ ایمان و عقلانیت مبتنی بر فهم ایمان و تبیین مقومات ماهوی آن است. چه در متون دینی و چه در آثار فلسفی، ایمان گسترهای از معانی مختلف از معرفت تا احساس و از اعتقاد تا اعتماد را در برمیگیرد، از این رو ماهیتی غامض و چالشبرانگیز دارد. این ابهام در چیستی ایمان به مسائل ثانوی فلسفی نیز سرایت کرده است. لذا برخی پرسشها در باب معقولیت ایمان همچنان در هالهای از ابهام ماندهاند. این ضرورت بازنگری در ماهیت ایمان و پیرایش نظریههای فلسفی و دینی را آشکار میکند. نوشتار حاضر با رویکرد تحلیلی-انتقادی بر آن است تا با تبیین ایمان بر اساس مؤلفههای معرفتشناختی و غیرمعرفتشناختی نشان دهد ایمان ماهیتی چندگانه دارد. نادیده انگاشتن هر یک از این مؤلفهها دریافتِ ناقص و ناکافی از معنای ایمان به دنبال دارد. بر اساس رهاورد پژوهش حاضر، ایمان حقیقتی است برساخته از معرفت و اعتقاد، برخاسته از تصدیق و اعتماد، آمیخته با احساس و عمل که ماهیتی مستقل دارد و نمیتوان آن را به هیچ یک از مؤلفههای مذکور به تنهایی تحویل برد. تحویلنگری در ماهیت ایمان موجب دامن زدن به چالش ایمان و عقلانیت میشود. در تعیین هستۀ اصلی ایمان نیز اگر مؤلفههای معرفتی زیربنای مؤلفههای دیگر واقع شوند، به نحوی که مؤلفههای غیرمعرفتشناختی بر آن استوار گردند، مواجهۀ درستی میان ایمان و عقلانیت برقرار میشود.
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
Explanation of the Epistemological and Non-Epistemological Components of Faith in Christian Thought
نویسندگان [English]
1 Ph.D. Candidate of Philosophy of Religion, Tehran University, Tehran, Iran.
2 Professor, Department of Philosophy of Religion, University of Tehran, Tehran, Iran.
چکیده [English]
Faith is one of the basic concepts in the philosophy of religion, which forms the foundation of many new issues in contemporary religious epistemology. Untangling issues such as the relationship between faith and rationality is based on understanding faith and explaining its essential elements. Faith, both in religious and philosophical works, covers a range of different meanings from knowledge, belief, acceptance, feeling to trust and act, hence it has an ambiguous and challenging nature. This ambiguity in the quiddity of faith has also spread to secondary philosophical issues, so that some questions about the rationality of faith remain unsolved. It shows the necessity of reviewing the nature of faith and refining philosophical and religious theories. The present article with a critical-analytical approach aims to explain faith based on epistemological and non-epistemological components to show that faith has a multiple nature, and ignoring each of them leads to an incomplete and insufficient understanding of the meaning of faith. According to the results of the present research, faith is a reality made of knowledge and belief, arising from acknowledge and trust, medley of feeling and action, but has an independent nature and cannot be reduced to any of the mentioned components alone. Reductionism in the nature of faith causes the challenge of faith and rationality. In determining the main core of faith, if the epistemological components are the foundation of other components in such a way that the non-epistemological components are based on it, the right relation between faith and rationality is established.
کلیدواژهها [English]