نوع مقاله : پژوهشی
نویسندگان
1 دانشجوی دکتری فلسفه دین، پردیس فارابی، دانشگاه تهران، قم، ایران
2 دانشیار گروه فلسفه و کلام، پردیس فارابی دانشگاه تهران، قم، ایران
چکیده
فطرت در نگاه علامه طباطبایی نقطه عزیمتی است در تحلیلهای فلسفی مربوط به انسان. در این مقاله، به روش توصیفی-تحلیلی، نظریه فطرت در نظام فلسفی علامه طباطبایی تبیین و برخی لوازم آن، که در ارتباط با معنای زندگی است، استخراج شده است. سپس، تأثیر آن در تحلیل مفهومی «معنا» در نظریات مطرح در معنای زندگی به ویژه «هدف» و «ارزش» موضوع بررسی واقع شده است. نتیجه این بررسی نشان میدهد، از دیدگاه علامه، فطرت همان نوع و ساختار خاص در آفرینش هر موجودی است. همچنین، ارزش و هدف اولاً از مؤلفههای مفهومی یکدیگر به شمار میآیند، یعنی آدمی با هر هدفی به زندگیاش معنا بخشد آن هدف را لاجرم باارزش مییابد، و با هر امر باارزشی در پی معنای زندگی باشد آن را به نحوی هدف خویش میپندارد. ثانیاً این دو بدون دخالت نظریه فطرت قابل تبیین مفهومی نیستند، بدین معنا که، در نگاه علامه، هر هدف و هر امر باارزش، فارغ از مصداقشان، ضرورتاً در سازگاری با فطرت آدمی تعریف میشوند، و این نکته بیانگر اهمیت و ضرورت بحث هستیشناسانه از فطرت آدمی، اقتضائات آن و جایگاه آن در هستی، برای گزینش نظریه خاص در معنای زندگی است.
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
Primordial Nature (Fiṭrah) and Its Place in Explaining the Meaning of Life from Muhammad Husayn Tabatabai’s Viewpoint
نویسندگان [English]
1 Ph. D. Candidate in Philosophy of Religion, Farabi Campus, University of Tehran, Qom, Iran
2 Associate Professor, Department of Philosophy and Kalam, Farabi Campus, University of Tehran, Qom, Iran
چکیده [English]
In Muhammad Husayn Tabatabai’s view, primordial nature or ‘fiṭrah’ appears to be the cornerstone for philosophical analyses related to the human being. In this paper, using a descriptive-analytical method, Tabatabai’s theory of fiṭrah has been explained, and some of its implications in terms of the meaning of life have been inferred. Then, its impact on the conceptual analysis of ‘meaning’ in the different theories of the meaning of life, especially ones that are based on ‘purpose’ and ‘value,’ is investigated. The result of this study shows that Tabatabai defines fiṭrah as the unique creation of each creature. Additionally, value and purpose are conceptual components of each other, that is, a human being who gives meaning to his/her life by a purpose, finds that purpose necessarily valuable, and on the other hand, by any valuable thing he/she is going to find meaning, inevitably considers it somehow as his/her purpose. Moreover, purpose and value cannot be conceptually analyzed without the theory of fiṭrah. This means, according to Tabatabai, every purpose and every valuable matter, regardless of their instances, are necessarily defined in accordance with human fiṭrah. This point indicates the importance and necessity of the ontological discussions about human fiṭrah, its requirements and its place in existence, for adopting a theory in the meaning of life.
کلیدواژهها [English]