نوع مقاله : پژوهشی
نویسندگان
1 دانشجوی دکتری فلسفه دین، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، قم، ایران.
2 دانشیار گروه کلام و فلسفه دین، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، قم، ایران.
چکیده
سم هریس، یکی از سردمداران خداناباوری جدید، به تعارض رابطه دین و اخلاق معتقد است. بر خلاف آنچه عموم متدینان فکر میکنند، او دین را نه مبنای اخلاق، بلکه ویرانگر آن میداند. برای اثبات این مدعا، او به دو طریق عمل میکند. نخست، تمسک به بررسیهای میدانی و استنباط این که در کشورهای دیندار اخلاق نوعاً در سطحی نازل قرار دارد و بالعکس در کشورهای خداناباور در وضعیت مناسبی است. او در شیوه اول از معیارهایی همچون رفاه مادی، حقوق زنان، رعایت مسائل بهداشتی، رعایت حقوق بشر، دسترسی همگانی به آموزش و غیره به عنوان شاخصهای یک جامعه اخلاقی نام میبرد. در اینجا او به کمک آمارهای میدانی به دنبال القای آن است که کشورهای خداناباور در شاخصهای فوق در موقعیت به مراتب بهتری نسبت به کشورهای خداباور قرار دارند، و در نتیجه این خداناباوری است که جامعه را اخلاقیتر کرده است. دوم، از طریق بررسی آموزههای دینی و توجه به آموزههایی همچون جهاد و شهادت و تأکید بر خشونتبار بودن آن، که در این صورت دیگر جایی برای دفاع از منبعیت دین باقی نمیماند. در این مقاله به طرح و بررسی مدعیات سم هریس راجع به رابطه دین و اخلاق پرداختهایم و به این نتیجه رسیدهایم که این مدعیات دچار اشکالات مهمی از جمله تلقی نادرست از اخلاق و ارزشها و مبانی آنها، عدم تعیین دقیق معنای خداباروی و خداناباوری، عدم توجه به شاخصهای مختلف در حیات اخلاقی انسان، رویکرد غیرعلمی در ارزیابی شاخصهای اخلاقی کشورهای خداباور و خداناباور، بیتوجهی به جنایات خداناباوران در طول تاریخ و نیز نگاه سطحی و نادرست به آموزههای دینی است.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
A Study of the Relationship between Religion and Morality from Sam Harris's Perspective
نویسندگان [English]
1 Ph.D. Student of Philosophy of Religiion, Imam Khomeini Education and Reserch Institute, Qom, Iran.
2 Associate Professor, Department of Kalam and Philosophy of Religion, Imam Khomeini Education and Reserch Institute, Qom, Iran.
چکیده [English]
A leading figure of "new atheism", Sam Harris, maintains that religion and morality are in conflict. He, despite what religious believers generally think, does not take religion to be a basis for morality, instead, he believes that religion devastates morality and the moral system. In order to substantiate this claim, Harris takes two ways. First, based on some surveys, he argues that religious countries witness a moral decline, while atheist countries are morally in an acceptable situation. Accordingly, he seeks to induce by field studies that atheist countries are in a much better position than the theist countries in the moral indicators such as material well-being, respect for women's rights, human rights, etc.. As a result, it is atheism that has made society more moral. Second, by inspecting some religious doctrines, he decides that they are sources of violence and clashes among human beings and, consequently, lead societies toward moral decline. In this article, we examine Harris' claims concerning the relationship between religion and morality, concluding that they suffer from following flaws: not accurately determining the meaning of theism and atheism, misunderstanding about moarality and values, not paying attention to various indicators in human moral life, taking a weak scientific approach in evaluating the moral indicators of theist and atheist countries, not paying attention to the crimes of atheists throughout history, and having a superficial and false understanding of religious teachings.
کلیدواژهها [English]