نوع مقاله : پژوهشی
نویسندگان
1 دانشجوی دکتری ادیان و عرفان، دانشگاه فردوسی، مشهد، ایران
2 دانشیار گروه ادیان و عرفان، دانشگاه فردوسی، مشهد، ایران
3 استادیار گروه فلسفه، دانشگاه تهران، تهران، ایران
چکیده
اروپا در جریان روشنگری، خودآگاهی تاریخی زمانهاش را در گسست از گذشتۀ مسیحی و خودآئینی انسان فهمید. اما در قرن بیستم، به دنبال بحرانهای تاریخی بیسابقه، داعیۀ خودآئینی انسان و نوآئینی عصر جدید به چالش کشیده شد و این بار پرسشگری دربارۀ بنیانهای عصر جدید به دو شرح متفاوت انجامید. در شرح نخست، عصر جدید به مثابه تداوم عصر پیشین فهم شد و تمام مفروضات اساسی و خودبنیاد آن مورد پرسش قرار گرفت. در شرح دوم، عصر جدید به مثابه عصری درک شد یکسر متفاوت با عصر پیشین که پاسخهایی جدید برای پرسشهای کهن فراهم آورده است. با روشن شدن محدودیتهای دو نظریه فوق، این پرسش مطرح شده است که آیا میتوان خداباوری و انسانمحوری، و به تبع آن نظریههای پیوست و گسست، را در جایی به هم نزدیک کرد؟ در جهت مواجهه با پرسش مذکور، این مقاله تلاش کرده است تا مفهوم یهودی موعودباوری در اندیشۀ طیفی از فیلسوفان یهودی را پشتوانۀ بررسی امکان فراتر رفتن از دوگانه موجود قرار دهد و راه سومی را معرفی کند که در آن نه تنها دین و مدرنیته ضدیتی ندارند که تفکر تحولخواهانۀ مدرن نیروی انتقادی و امید سازندهاش را از ایدههای موعودباورانه میگیرد.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
Jewish Philosophers’ Messianic Interpretation of the New Age: Going beyond the Dichotomy of Continuity and Rupture
نویسندگان [English]
1 Ph.D. Student of Religions and Mysticism, Ferdowsi University, Mashhad, Iran
2 Associate Professor, Department of Religions and Mysticism, Ferdowsi University, Mashhad, Iran
3 Assistant Professor, Department of Philosophy, University of Tehran, Iran
چکیده [English]
In its path to Enlightenment, Europe saw its historical self-consciousness in breaking with its Christian tradition and the concept of autonomy. In the twentieth century, however, and in the wake of unprecedented historical crises, the claim to autonomy and enlightenment was challenged; as a result, Europe’s relationship with Christianity once again became the subject of scrutiny and investigation. Broadly speaking, two currents of thought emerged in response to this question. The first, was to construe this new historical situation as an extension of the old era, and thus proceeded with a questioning of all its assumptions and foundations. The second response construed the contemporary crisis wholly anew and characterized their time with a form of understanding that is capable of providing answers to life-long questions. Noting the limitations of both responses, this paper asks whether theism and humanism can be reconciled. In light of this question, we examine the concept of Messianism in Jewish philosophical thought in order to step beyond the current dichotomy and argue for a third response according to which the relationship of modernity to tradition is not antagonistic. In fact, messianic ideas generate critical force and constructive hope for the modern transformative thought.
کلیدواژهها [English]