ارزیابی نظریۀ شوپنهاور دربارۀ معنای زندگی

نوع مقاله : پژوهشی

نویسنده

مربی گروه فلسفه و کلام، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران.

چکیده

شوپنهاور زندگی انسان را بی‌معنا می‌داند. می‌توان ادله او را بر ناسازگاری معنای زندگی این گونه بیان کرد: او وجود خدا را به علت وجود درد و رنج‌های فراوان در زندگی منکر شده، معتقد است که انسان به طور ناموجهی آن را برای معنادار ساختن زندگی فرض می‌گیرد و آفریدن این جهان را یک اشتباه می‌داند. زندگی انسان‌ها در این عالم فرایندی است که هدف مشخصی در ساحت آگاهی آنها نیست و فقط تداوم یک امر بیهوده است. او زندگی انسان را به علت غلبه ناملایمات و آلام و متحمل شدن هزینه‌های فراوان بی‌ارزش می‌داند. او همچنین با تأکید بر نقش اراده در انسان معتقد است که با اِعمال آن زندگی‌اش یک فرایند پایان‌ناپذیر را دنبال می‌کند، زیرا خواسته‌های او نامحدود هستند و این باعث درد و رنج و بی‌معنایی زندگی‌اش می‌شود. دیدگاه او قابل نقد است، زیرا او فایده و هدف زندگی را در لذت می‌داند، در حالی که این تنها فایده و هدف زندگی نیست و چیزهای دیگری ممکن است نسبت به لذت ارزش بیشتری داشته باشند. به علاوه، چنین نیست که به‌کارگیری اراده همیشه با رنج همراه باشد، زیرا پیشروی به سوی هدف معمولاً با احساس خوشی همراه است، به خصوص اگر فرد هدف متعالی در نظر داشته باشد.

کلیدواژه‌ها

عنوان مقاله [English]

Schopenhauer on the Meaning of life: An Evaluation

نویسنده [English]

  • Yadollah Rostami

Lecturer at Department of Philosophy and Kalam, Payame Noor University, Tehran, Iran.

چکیده [English]

Shopenhauer considers humam life to be meaningless. He denied the existence of God due to the existence of a plenty of pain and suffering in life and believes that people unreasonabley assume It to make their life meaningful. He also contends that creation of such a world is a mistake. The life of human being in this world is a process in which they do not have a clear goal. Thus, it is only an aimless continuation. In his view, since the majority of life is surrounded by pain and suffering, it is worthless. He also emphasized the role of free will in the life of human being, asserting that it make human life an endless process. This is because his demands are unlimitated and this causes pain and suffering and meaninglessness of the life. I think there are some mistakes in his view. He considers pleasure to be the benefit and purpose of life. But this is not the only benefit and purpose of life, and there are other things that are more worthy than mere pleasure. Also, it is not the case that the use of free will is always entails suffering, because moving forward to a goal usually indicates a sense of pleasure, especially if one considers a virtuous goal.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Schopenhauer
  • Meaninglessness
  • Purpose
  • Value
  • Pain and Suffering
  • Free Will
تنر، مایکل.1383. آرتور شوپنهاور. ترجمه خشایار دیهیمی. تهران: ماهی.
جانوی، کریستوفر. 1395. راهنمای شوپنهاور. ترجمه رضا ولی یاری، تهران: مرکز.
ذاکرزاده، ابوالقاسم. 1386. فلسفه شوپنهاور. تهران: الهام.
راسل، برتراند. 1344. تاریخ فلسفه غرب. ترجمه نجف دریابندری. تهران: شرکت سهامی کتاب‌های جیبی.
رمون، دیدیه. 1392. شوپنهاور. ترجمه بیتا شمسینی. تهران: ققنوس.
زیمل، گئورک. 1390. شوپنهاور و نیچه. ترجمه شهناز مسمی‌پرست. تهران: علم.
شوپنهاور، آرتور. 1392ـ‌الف. جهان همچون اراده و تصور. ترجمه رضا ولی یاری. تهران: مرکز.
شوپنهاور، آرتور. 1392‌ـ‌ب. جهان و تأملات فیلسوف. ترجمه رضا ولی یاری. تهران: مرکز.
شوپنهاور، آرتور. 1394. متعلقات و ملحقات. ترجمه رضا ولی یاری. تهران: مرکز.
کاپلستون، فردریک. 1375. تاریخ فلسفه از فیشته تا نیچه. ترجمه داریوش آشوری. ج. 7. تهران: علمی و فرهنگی.
مگی، برایان. 1373. فلاسفه بزرگ. ترجمه عزت‌الله فولادوند. تهران: خوارزمی.
مگی، برایان. 1393. فلسفه شوپنهاور. ترجمه رضا ولی یاری. تهران: مرکز.
ملکیان، مصطفی. 1382. معنای زندگی. قم: مرکز تربیت مدرس.
ملکیان، مصطفی. 1395. «شوق زندگی و میل مبهم خودکشی». کرگدن 7.
یانگ، جولیان. 1393. شوپنهاور. ترجمه حسن امیری آرا. تهران، ققنوس.
یانگ، جولیان. 1396. فلسفه قاره‌ای و معنای زندگی. ترجمه بهنام خداپناه، تهران: حکمت.
Copleston, Fredrick. 1975. Artur Schopenhauer Philosopher of Pessimism. Oxford University Press.
Janaway, Christopher. 2002. Schopenhauer. Oxford University Press.
Singh, R. Raj. 2010. Shopenhauer: a Guide for the Perplexed. Continuum.
Schopenhauer, Arthur. 2000. Parergon and Paralipomenon. Translated by E. P. Payne. Oxford University Press.