نوع مقاله : پژوهشی
نویسندگان
1 دانشجوی دوره دکتری فلسفه دانشگاه عالمه طباطبایی، تهران، ایران (نویسنده مسئول)
2 دانشیارگروه فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، ایران
چکیده
مسئلۀ شر، آن گونه که در اندیشۀ مطهری و سوئینبرن مطرح شده، یکی از معضلات مهم و در عین حال پیچیده در بحث باور به خدا و غایتمندی جهان است. هر دو فیلسوف از منظر عدل به مثابه مهمترین صفت الهی بدان نگریسته و با ابتناء بر دو رهیافت عنایت و اختیار بدان پاسخ گفتهاند. دشواری مسئلۀ شر عمدتاً به روش منطقی طرح بحث باز میگردد که بر ناسازگاری، و نه صرفاً نقض، تأکید دارد. بدین معنا که با وجود خدای قادر مطلق، عالم مطلق و خیرخواه مطلق وجود شرور هیچ توجیهی نمیتواند داشته باشد. پژوهش حاضر در پی آن است تا با توجه به دیدگاه دو فیلسوف مطرح، مرتضی مطهری و ریچارد سوئینبرن، به مسئلۀ شر بپردازد. این دو متفکر هر دو بر اساس نظام منسجم عدل الهی خود در صدد تبیین و توجیه شرور علیرغم وجود خدای قادر مطلق، عالم مطلق و خیرخواه مطلق هستند. در این مقاله، دیدگاه مطهری در دو بخش تبعیضها و شرور مورد بحث قرار میگیرد. نظر ایشان در باب شرور ذیل سه عنوان «عدمی بودن شر»، «نسبی بودن شر» و «تفکیکناپذیری خیر و شر» بررسی میشود. دیدگاه سوئینبرن نیز در سه محور «شر اخلاقی» (مهار منطقی، دفاع مبتنی بر اختیار، اصل صداقت و مسئولیت)، «شر طبیعی» (کسب معرفت، دفاع مبتنی بر خیرهای برتر) و «رنج حیوانات» بررسی خواهد شد. در پایان به مقایسۀ دیدگاههای این دو فیلسوف در محورهای انگیزۀ طرح عدل الهی، روش دو فیلسوف در ارائۀ نظریه عدل الهی، ماهیت شر، تقسمبندی شرور، فواید شرور، نظام احسن و رنج حیوانات میپردازیم، و روشن خواهد شد که هرچند هر دو متفکر در تأکید بر اختیار انسان و وجود نظام احسن الهی و فواید شرور با هم متفقالقولاند، در باب ماهیت شر و تقسیمبندی شرور و برخی از توجیهات برای وجود شرور با هم اختلاف رای و رویکرد دارند. لذا میکوشیم تا وجوه اشتراک و افتراق این دو را مورد بررسی قرار دهیم.
کلیدواژهها
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
A Comparison between Swinburne’s and Mutahari’s views on the Problem of Evil
نویسندگان [English]
1 PhD Student of Philosophy, Allameh Tabataba'i University, Tehran, Iran (Corresponding Author)
2 Associate Professor at the Department of Philosophy, Allameh Tabataba'i University, Tehran, Iran
چکیده [English]
The problem of evil, as raised by Mutahari and Swinburne, is one of the most important and complicated problems concerning belief in God and teleology of the world. Both of philosophers face the problem through the standpoint of “justice” as the most important divine attribute and, relying on divine grace and will, they seek to respond to it. The complexity of the problem of evil is mainly due to the logical method of putting forth the problem, which emphasizes incompatibility rather than mere contradiction. That is to say, supposing the existence of an omnipotent, omniscience, and wholly-good God, there is no justification of the existence of evil whatsoever. The present paper attempts to explore the problem of evil on the basis of two well-known philosophers’ views. These two thinkers seek to explain and justify evils on the basis of theodicy. This article discusses Mutahari’s views in two sections: discrimination and evils. His view about evils will be studied under three headlines: non-existence of evils, relativity of evil, and inseparability of good and evil. Besides, Swinburne’s views will be discussed in three sections: moral evil, natural evil, and animal suffering. Finally, two philosophers’ views will be compared in the headline of: the motivation for positing theodicy; the method adopted by two philosophers for positing the theodicy; the nature of evil; the classification of evils; the benefits of evils; the best created world and animal suffering. Then the article makes the conclusion that although both of philosophers agree upon emphasis on human will, existence of the best created world and the benefits of evils, they disagree about the nature of evil, the classification of evils, and about some justifications for the existence of evil. Therefore, the article attempts to explore the differences and similarities between the two philosophers.
کلیدواژهها [English]