نوع مقاله : پژوهشی
نویسنده
استادیار گروه فلسفه و حکمت اسلامی دانشگاه زنجان، زنجان، ایران
چکیده
یکی از مهمترین مباحث حکمت متعالیه صدرایی بحث تقسیم وجود به ثابت و سیال است. اعتقاد به وجود سیال از ثمرات اصل حرکت جوهری است که بعد از مبحث اصالت وجود و تشکیک وجود و امکان فقری چهرۀ بسیاری از مسائل فلسفی حکمت متعالیه را تغییر داده است. حکمت متعالیه با ارائۀ «نظریۀ حرکت جوهری» تصویر جدیدی از جسم و ماده ارائه میدهد. از دیدگاه صدرا، سیلان، تغییر و حرکت نحوۀ وجود موجودات غیرثابت است. در این گونه موجودات حرکت امر عارضی نیست بلکه ذات و جوهر آنها در حرکت است. با حرکت جوهری و به تبع آن وجود سیال سیمای ثابت جهان دگرگون میشود. برخلاف نظریات پیشصدرایی که جواهر صورت و فصل ثابت دارند و حد منطقی با این مفاهیم ثابت تعریف میشود، در حکمت متعالیه هر موجود سیال، هویتی سیال دارد که طیفی از ماهیات صور و فصول را دارا میشود و در نتیجه حدود منطقی نیز بر این اساس دچار تحول میشوند. این مقاله ابتدا بر آن است که صورت، فصل و ماهیت موجود مادی را در حکمت مشّاء بررسی کند و سپس، به تحولات مباحث فلسفی صورت، فصل و ماهیت در حکمت متعالیه بپردازد.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
The Effect of Believing in Existential Fluidity on Logical Limits in Transcendental Philosophy
نویسنده [English]
Assistant professor in Department of Islamic Philosophy and Hikmah, University of Zanjan, Zanjan, Iran
چکیده [English]
One major discussion in Mulla Sadra’s transcendental philosophy is the division of existence into fixed and changeable. Belief in fluid existence is a consequence of substantial motion principle which next to issues like principality of existence , gradation of existence and poverty possibility , has transformed many of philosophical problems of transcendental philosophy.
This latter has provided a new notion of body and matter by raising the theory of substantial motion. According to Mulla Sadra, the fluidity of change and movement is the mode of existence of unfixed beings. Here, motion is not an accidental matter but their essence and substance are in motion. By substantial motion and fluid existence, the once fixed picture of the world is shattered.
Contrary to pre-sadraian theories in which substances had fixed forms and differentia and logical limit was defined on that basis, in transcendental philosophy, every fluid being has a fluid identity which possesses a series of forms and differentia and therefore logical limits are transformed on this basis. This article first analyzes the forms, differentia and essence of material being in peripatetic philosophy and then deals with the developments of the same notions in transcendental philosophy.
کلیدواژهها [English]