شناسنامه علمی شماره
نویسندگان
1 استادیار دانشگاه پیام نور، واحد بافق، یزد، ایران
2 استادیار گروه فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه امام صادق (ع)،تهران، ایران
3 استادیار گروه فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه امام صادق (ع)، تهران، ایران
چکیده
از آنجا که ادّعای معرفت بدون ارائة دلیل کافی و وافی بیوجه است، اساس معرفتشناسی معاصر بر این است که بنیان نظام معرفت بشری چیست، و نظام معرفتی بشر از کجا آغاز میشود و به کجا سر میسپارد. از نظر ویتگنشتاین متأخّر، توصیف عالم، بدون وجود تعدادی قضایای مبنایی و یقینی ناممکن است، امّا قطعیّت و یقینی بودن این قضایا به معنای مطابقت آنها با واقع نیست بلکه به طرز نگرش افراد وابسته است. آنچه برای ما محرز و یقینی است، به وسیلة بازی زبانیای که فرد در آن شرکت میجوید، معیّن میشود. از این رو، معرفت بشر در کنه خود مبتنی بر اعمال او و دیگر الگوهای منشی رفتار اوست. ویتگنشتاین معتقد است که توجیه و عقلانیت، همواره متّکی به بافت و زمینه است و در فعّالیّتهای اجتماعی و بازیهای زبانی جای میگیرد و چون نحوههای زندگی، جهان- تصویرها یا جهانبینیها مختلفاند، شیوههای مختلفی از عقلانیّت نیز وجود دارد. در این نوشتار، نخست با تعریف سهجزئی معرفت، تحلیل ویتگنشتاین از معرفت و وجه تمایز آن با یقین را بیان کردهایم. سپس با اشاره به ساختار مبانی معرفتی ویتگنشتاین، نشان دادهایم که چرا از نظر وی مبناگرایی برای دفاع از اعتبار نظام معرفتی، قرین توفیق نیست و با جایگزینی نظریّة زمینهگرایی چه تفاوتی در مبانی معرفت و کیفیّت ابتنای معارف دیگر بر آنها رخ خواهد داد. در پایان، با بررسی نظریّة زمینهگرایی و مسئلة شکّاکیّت و با اشاره به برخی مزیّتهای این نظریّه، نشان داده ایم که خود با جایز دانستن روایتی از نسبیگرایی، خالی از نوعی گرایشهای شکگرایانه نیست.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
Epistemological Justification according to Later Wittgenstein’s View from Foundationalism to Contextualism
نویسندگان [English]
1 Assistant Professor at Payame Noor University, Bafgh,Yazdm Iran
2 Assistant Professor at Department of Islamic Philosophy and Kalam at Imam Sadiq University, Tehran, Iran
3 Assistant Professor at Department of Islamic Philosophy and Kalam at Imam Sadiq University, Tehran, Iran
چکیده [English]
As the claim of knowledge without presenting the sufficient ground or evidence is unjustified, the basis of contemporary epistemology is what the foundation of the system of human knowledge is and that from where this system originates and where it ends. According to later Wittgenstein, the description of the word without a number of basic and certain propositions is impossible. Although their certainty does not mean their correspondence with the fact, it relies upon the attitude of the individuals. What is certain and evident for us is determined by a language game in which one partakes. Therefore, the human knowledge in itself depends on his actions and characteristic behavioural patterns. Wittgenstein maintains that justification and rationality rest invariably on context and engage in social activities and language games. Since forms of life, worldpictures and world – views are different, there are various ways of rationality.
In this article, elucidating the tripartite definition of knowledge, we have dealt with the analysis of knowledge and its distinctive aspect with certainty from wittgenstein’s view. Then, referring to the structure of epistemological foundations in wittgenstein’s thought, we have mentioned it, why according to him, foundationalism fails to defend the validity of epistemological system and with taking the theory of contextualism, what difference will take place in the foundations of knowledge and the quality of the dependence of other sciences on them.
Finally, studying the theory of contextualism and elucidating a number of its advantages, we have explained that this theory allows a version of relativism and is not without some kind of skeptical tendencies.
کلیدواژهها [English]