شناسنامه علمی شماره
نویسندگان
1 دانشجوی دوره دکتری حکمت متعالیه، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
2 دانشیار گروه فلسفه، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
چکیده
فیلسوفان اسلامی، فلسفه را علم به وجود دانسته و پرسش محورین آن را پرسش از وجود معرفی میکنند. در این میان، صدرالمتألهین با نگاه ویژهای به مسئلة وجود نگریست و آن را بنیاد فلسفه خود قرار داد. اما این مسئله، در مغرب زمین روی به فراموشی نهاد و از صحنة فلسفه کنار رفت یا دستخوش تفسیرهای نادرست قرار گرفت و عملاً کارایی معرفتی خود را از دست داد. این پرسش، بار دیگر در سدة اخیر توسط هایدگر، به عنوان بنیادیترین پرسش فلسفی مطرح گردید. با بررسی آثار این دو فیلسوف، میتوان دریافت که با وجود تفاوتهای اساسی، هر دوی آنها با گذر از موجود به وجود؛ و همچنین با گذر از مفهوم وجود به حقیقت عینی وجود، راه خود را از فلسفههای رایج جدا کرده و مسیری نو پیمودهاند. تمایز اساسی این دو دیدگاه را باید در این نکته جستوجو نمود که هایدگر معتقد است برخی از احکام مفهوم وجود، زمینه را برای پیشداوری فیلسوفان گذشته در باب شناخت وجود فراهم آورده و رهزن از پاسخ صحیح به پرسش هستی شده است. او بر این باور است که این مفهوم، راه به شناخت وجود نمیبرد و تنها راه علم به وجود، واکاوی پدیدارشناسانة وجود است. اما ملاصدرا، در عین گذر از مفهوم وجود به حقیقت وجود، برای این مفهوم ارزش معرفتی قائل است و آن را روزنی برای علم به وجود تلقّی میکند، و در عین حال، نقدهای هایدگر به فیلسوفان گذشته، بر او وارد نیست.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
Mulla Sadra and Knowledge of Existence: New Way in Response to the Fundamental Question of Heidegger
نویسندگان [English]
1 PhD Student of Transcendent Wisdom, Tarbiat Modares University, Tehran, Iran
2 Associate Professor at the Department of Philosophy, Tarbiat Modares University, Tehran, Iran
چکیده [English]
Islamic philosophers have determined the philosophy as knowledge of existence and they have introduced the question of existence the basic question of philosophy. Mulla sadra looked at this issue as a special problem and made it his base in the philosophy. But this issue in western philosophy was forgotten or got incorrect interpretations and lost its noetic performance virtually. This issue brought forth again in the past century by martin heidegger, as the main philosophical questions. By reviewing their books, we can find that, in spite of their fundamental difference, both have adopted a new way in the transition from the beings to reality of existence and also in transition from the concept of existence to reality of existence, and both have adopted a different philosophical way from common philosophies. Fundamental difference between these two viewpoints is that heidegger believed that some features of the concept of existence prepared ground for past philosophers to prejudice about recognition of correct answers to question of being. He believes that through this concept, we cannot recognize existence and the only way to know existence is phenomenological review. But mulla sadra despite of transition from the concept of existence to reality of existence believes that this concept has noetic performance, but heidegger's criticism of past philosophers does not apply to him.
کلیدواژهها [English]