نویسندگان
1 دانشیار گروه فلسفه، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
2 دانشجوی دکتری فلسفه اسلامی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
چکیده
ازلیّت خداوند، غالباً به یکی از دو معنای زمانمندی (جاودانگی در زمان) یا بیزمانی (فرازمان بودن خداوند) تفسیر شده است. در دورة معاصر، ویلیام کریگ کوشیده است تا به نوعی میان این دو معنای رایج از ازلیّت خدا (بیزمانی و زمانمندی) جمع کند. در نظر وی، خداوند بدون خلقت، بیزمان است؛ اما پس از خلقت، به دلیل صدق نسبت واقعی خدا با جهان زمانی و نیز علم او به حوادث زمانی، زمانمند میشود. نظریة کریگ در باب ازلیّت الهی، بر مبانی متافیزیکی خاصی استوار است: مانند اینکه او، از سویی نظریة نسبی زمان؛ و از سوی دیگر، نظریة ترتیبی زمان را پذیرفته است. در بادی امر ممکن است چنین به نظر آید که دیدگاه کریگ، نظریهای منسجم و گامی در جهت تلفیق دو معنای ازلیّت است، اما با تأمّل و دقّت درمییابیم که اشکالاتی بر این دیدگاه وارد است که قبول آن را به عنوان نظریهای موجّه برای تفسیر ازلیّت الهی دشوار میسازد. برخی از مهمترین اشکالهای دیدگاه او عبارتاند از: لزوم وقوع تغییر در ذات خدا، تأثّر حقّ تعالی از فعل خود، و تعطیل فیض در وضعیت عدم خلقت.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
William Craig on Divine Eternity; A Critical Survey
نویسندگان [English]
1 Associate Professor at the Department Philosophy, Tarbiat Modares University, Tehran, Iran
2 PhD Student of Islamic Philosophy, Tarbiat Modares University, Tehran, Iran
چکیده [English]
The doctrine of Divine eternity is usually construed in two ways: 1) Temporalism, according to which, God everlastingly exists during the time, and 2) Atemporalism or Eternalism which regards Divine existence as timeless and outside time. In his renowned theory of Divine eternity, William Craig acknowledged that "prior to" or sans ceation God's existence is timeless, but after creation He becomes a temporal being since, in this situation, He must sustain a real relation to the temporal world and also have knowledge of temporal events. Craig's theory rests on certain metaphysical principles such as the relative and tensed theories of time. Though Craig's proposal has apparent merits we may reject it due to some of its unreasonable implications: it entails that God's nature becomes changeable and effective by His creatures. It also implies the ineffectuality of God's emanation or effusion sans creation.
کلیدواژهها [English]