نوع مقاله : پژوهشی
نویسندگان
1 دانشآموخته دکتری فلسفه و کلام اسلامی، دانشگاه شهید مدنی آذربایجان، تبریز، ایران.
2 دانشیار گروه فلسفه و حکمت اسلامی، دانشگاه شهید مدنی آذربایجان، تبریز، ایران.
چکیده
ارائه تصویری منسجم از شخص مجرد برای سوئینبرن اهمیت فراوانی دارد، زیرا مبنای پذیرش حقایقی همچون خداوند، فرشتگان و نفس در فلسفه اوست. سوئینبرن با بهرهگیری از آزمایش فکریای مشابه «انسان معلق» ابنسینا، وجود شخص مجرد را امری ممکن و پذیرش چنین موجودی را امری معقول میداند. او در مقابل مخالفان نظریه شخص مجرد معتقد است که میتوان صفاتی همچون امید و طلب را به شخص مجرد نسبت داد، هرچند ممکن است به صورت اوصاف پنهان در شخص مجرد باقی بمانند یا از طریق مداخله در عالم مادی بروز یابند. او نظریاتی که وجود شخص مجرد را با تمسک به عدم امکان تمایز آنها از یکدیگر زیر سؤال میبرند عجولانه میداند و استفاده از حافظه و مغز به عنوان ملاک اینهمانی شخصیت را نادرست میشمارد. به نظر او، هرچند میتوان از حافظه و مغز به عنوان ملاکی معرفتشناختی برای اینهمانی شخصیت استفاده کرد، اما به دلیل مواجهه با مشکلات فراوان، نمیتوان آنها را ملاکهایی متافیزیکی در نظر گرفت. دیدگاه سوئینبرن در معرض انتقاداتی است که از جمله آنها میتوان به مواردی همچون استفاده از مبانی متعارض، تصورناپذیری فرض انسان بدون بدن، و ضرورت وجود مغز برای هر گونه آزمایش فکری درباره حقیقت شخص اشاره کرد. این مقاله، با رویکردی تحلیلی-انتقادی مباحث فوق را مورد بررسی قرار داده است.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
Swinburne’s Arguments on the Consistency of Immaterial Person: A Critical Examination
نویسندگان [English]
1 Ph.D. Graduate of Islamic Philosophy and Theology, Azarbaijan Shahid Madani University, Tabriz, Iran.
2 Associate Professor of Islamic Philosophy, Azarbaijan Shahid Madani University, Tabriz, Iran.
چکیده [English]
Swinburne needs to present a coherent picture of the immaterial person because it is the foundation for accepting truths in his philosophy, such as God, angels, and the soul. He believes that the existence of an immaterial person is possible and that accepting such a being is reasonable, based on the same thought experiment as Avicenna's "floating man". In contrast to his opponents, he believes that an immaterial person can have attributes like hope and desire. However, these attributes may remain hidden in the immaterial person or manifest through the body. According to him, those theories that deny the existence of an immaterial person based on the inability to distinguish them from one another are hasty and that using memory and brain as the criterion for personal identity is false. He claims that the memory and the brain can be regarded as epistemological criteria for personal identity, but they cannot be considered metaphysical due to many issues. Swinburne's view encounters many problems, including the conflict between its various principles, the inconceivability of a bodiless human, and the need for a brain for any thought experiment. This article analyzes the foundations of Swinburne's theory, summarizes his arguments on the coherence of the immaterial person, analyzes his critical view of opposing theories, and comes to the end with some critiques of his theory.
کلیدواژهها [English]