نوع مقاله : پژوهشی
نویسنده
استادیار پژوهشکدۀ فرهنگ معاصر، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ایران
چکیده
نظریۀ «مرگِ خدا» مشهورترین نظریۀ نیچه است. در این مقاله میکوشیم کارکردهای ایدۀ مرگِ خدا نزد نیچه را در سه سطح تحلیل کنیم. سطح نخست (سطح باورمندی)، سطح ابتدایی بحثهای هستیشناختی و اعتقادی دربارۀ وجود یا عدم وجود خدا؛ سطح دوم (مواجههای اومانیستی با مرگِ خدا)، شادمانیِ الحادی از فقدان خدا؛ و سطح سوم (مواجههای انتقادی با جهان پس از خدا)، میراث قاتلان. در پایان نیز به این پرسش میپردازیم که آیا نیچه از مرگ خدا سرخوش است یا بر آن سوگواری میکند؟ با توجه به این که نیچه در آثار مختلفش رویکردهای مختلفی به مسئلۀ «مرگِ خدا» اتخاذ کرده است، تلاش خواهد شد تا، بدون توجه به تقدم و تاخر این آثار، تفسیری از موضع نیچه در مقام «یک کل» ارائه شود که در آثار مختلف، به فراخور بحث، لایههای مختلفی از این ایده را مطرح کرده است. در این میان سه قطعۀ بسیار کلیدی از سه کتاب راهبرندۀ تفسیر ما هستند: نخست انسانی زیادهانسانی، دوم چنین گفت زرتشت، و سوم علم شادمانه. در نهایت، از منظری انتقادی نشان داده میشود که نظریهی «مرگ خدا»ی نیچه نه رویکردی هستیشناختی یا باوری اعتقادی بلکه بیانگر وضعیتی فرهنگی است.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
Nietzsche’s Death of God: An happy announcement or sad mourning?
نویسنده [English]
Assistant Professor at the Department of Contemporary Culture, Institute for humanities and cultural studies (IHCS), Tehran, Iran
چکیده [English]
The theory of 'Death of God' is Nietzsche's most famous theory. In this article, we will attempt to analyze Nietzsche's idea of the functions of ‘Death of God’ at three levels. The first level (the level of belief) is the primary level of ontological and ideological discussion about the existence or non-existence of God; the second level (humanistic encounter with the death of God) is the atheistic happiness of the absence of God, and the third level (the critical encounter with the world after God) is about the legacy of the Killers. Finally, we will discuss the question that whether Nietzsche is happy or sad about the death of God.
Given that Nietzsche has adopted different approaches to the issue of "death of God" in his various works, it will be attempted to provide an interpretation of Nietzsche's position as "a whole" without regard to the temporal primacy of these works. Meantime, there are three key passages from the three books that guide our interpretation: first, Human All Too Human, second, Thus Spoke Zarathustra, and third, The Gay Science. From a critical perspective, it will be shown that 'Death of God' in Nitsche's philosophy should not be regarded as an ontological or creedal theory, but it depicts a cultural situation.
کلیدواژهها [English]