نوع مقاله : پژوهشی
نویسندگان
1 دانشیار گروه فلسفه و کلام، دانشگاه امام صادق (ع)، تهران، ایران. (نویسنده مسئول)
2 دانشجوی کارشناسی ارشد فلسفه و کلام اسلامی، دانشگاه امام صادق (ع)، تهران، ایران
3 دانشآموختۀ کارشناسی ارشد فلسفه و کلام اسلامی، دانشگاه امام صادق (ع)، تهران، ایران
چکیده
مسئلۀ جاودانگی در طول تاریخ معرکۀ آرا بوده و استدلالهای مختلفی دربارۀ آن ارائه شده است. در این پژوهش دو استدلال استاد مطهری در باب جاودانگی انسان بررسی و نقد میشود. عدل الهی و حکمت الهی دو مبنای کلامی عمدهای هستند که استاد مطهری در اثبات معاد از آنها بهره میبرد. ایشان در برهان بر مبنای عدل الهی ابتدا تقریر متکلمان را بیان و نقد میکنند و در ادامه با تأکید بر صفت عدل خداوند و رابطۀ عینیت اعمال و کیفر معاد را اثبات میکنند. در برهان بر مبنای حکمت الهی، در یک تقریر با تمسک به مثال جنین و صفت حکمت و عبث نبودن به اقامه برهان میپردازند، و در تقریر دیگر با تأکید بر یک سلسله عواطف، امیال، احساسات و غرایز مافوق مادی که مطلقطلب هستند برهان را تبیین مینمایند. لوازم این دو برهان در این مقاله توضیح داده میشوند و در نهایت نقدهای وارد بر هر دو برهان ذکر خواهند شد. منحصر نبودن فلسفۀ وجودی آخرت به وصول به جزای متناسب با عمل، مصادره به مطلوب بودن ادعای صورت ملکوتی داشتن اعمال، عدم ارتباط میان فضیلت و رذیلت اخلاقی و پاداش و مجازات و طفیلی بودن آخرت در تقریر استاد مطهری، از اشکالات وارد بر استدلال بر مبنای عدل الهی است. مفروض انگاشتن خداوند و صفاتی برای او، مفروض انگاشتن جهازات بدون کاربرد در انسان، مفروض دانستن این که هر قوهای در انسان باید بالفعل شود، از اشکالات وارد بر استدلال بر مبنای حکمت الهی است.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
Critical Analysis of Motahari's Two Arguments for the Immortality of Human Beings
نویسندگان [English]
1 Associate professor at the Department of Philosophy and Kalam, Imam Sadiq University, Tehran, Iran. (Corresponding Author)
2 MA student in Islamic philosophy and Kalam, Imam Sadiq University, Tehran, Iran
3 MA in Islamic Philosophy and Kalam, Imam Sadiq University, Tehran, Iran
چکیده [English]
The problem of death is a much debated and longstanding issue in the history of human thought. The transition from the realm of tradition to modernity and post-modernity, has increased focus on this issue once again. One of the scholars who comprehended the modern world and its needs, was Morteza Motahari. This article both presents and critically analyzes two arguments he has put forth for the immortality of human beings. Divine justice and divine wisdom are two theological foundations used to prove resurrection by Motahari. In the first argument discussed in this paper, he proves resurrection by an argument based on divine justice and identity of acts and punishments. The other argument is based on divine wisdom by using the example of embryo. In this paper, these two foundations and motahari’s arguments are explained and then examined. These doctrines and arguments are criticized for presupposing God’s attributes, unused limbs in the human body and necessary actualization of all human potential capacities.
کلیدواژهها [English]