نوع مقاله : پژوهشی
نویسنده
دانشجوی دکتری فلسفه دین، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ایران.
چکیده
این مقاله، پس از بیانِ مختصر چند نکتۀ مقدماتی در خصوص ماهیت و نوع صورتبندی مسئلۀ واقعگرایی/ناواقعگرایی، ابتدا به شرح و مقایسۀ دو نوع از انواع ناواقعگرایی دینی یعنی دیدگاههای دان کیوپیت و دی. زی. فیلیپس میپردازد. مستمسک کیوپیت برای ناواقعگرایی نوعی خوانش از آرای فلاسفۀ مدرن (خصوصاً نیچه) و عزیمتگاه فیلیپس به سمت ناواقعگرایی فلسفۀ زبان متأخر ویتگنشتاین بوده است. بر اساس این مبادی، ناواقعگرایی این دو در پیوند با نفی متافیزیکیاندیشی و نوعی از نسبیتگرایی قرار گرفته و به هنگام مواجهه با حوزۀ دین سبب رد سویههای نظری دین و اصالتبخشی به جنبههای عملی و پراتیک آن شده است. پاسخ پُل بدام به عنوان یک واقعگرا متوجه همین نکتۀ اخیر بوده و کوشیده است نشان دهد که انجام دادن اعمال و مناسک دینی در غیاب جنبههای مفهومی و نظری ممکن نیست، و واقعگرایی در مورد متعلَّق عبادات عنصری اساسی است. در انتهای مقاله، تلاش شده تا ضمن نقد این انواع از ناواقعگرایی بحرانهای آن برجسته شود. همچنین نحیف بودنِ واقعگرایی بدام مسئلۀ دیگری است که بدان اشاره شده است.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
Religious Realism vs. Anti-realism: Revisiting Don Cupitt, Paul Badham and D. Z. Phillips
نویسنده [English]
PhD Student of Philosophy of Religion, Institute for Humanities and Cultural Studies, Tehran, Iran.
چکیده [English]
Realism/anti-realism controversy has always been crucial in the history of philosophy, so that it has affected all philosophical areas, including religious belief, in which admitting realistic/anti-realistic approach has a wide range of influences in all religious concepts. After shedding some lights on preliminary issues concerning the nature and kinds of formulation of realism/anti-realism controversy, the present study is aimed at analyzing and comparing two kinds of Anti-realism: Don Cupitt’s one which relies on his reading of modern philosophy (especially Nietzsche’s), and D. Z. Phillips’s one which uses Wittgenstein’s later philosophy of language. Based on these foundations, they end with elimination of metaphysics and lead to one kind of relativism. So, application of these views on religious belief leads their attention to practical aspects rather than conceptual and theoretical ones. At this very point, Paul Badham, on the contrary, believes as a realist that performing rituals and prayers, in the absence of religious notions would be impossible, and having a realistic approach to the one who is worshiped (namely God), is an inherent part of religious practices. Finally, we show that these kinds of Anti-realism face with the problems which are insurmountable. Also, we will show that Badham’s Realism is not strong enough to cope with Ani-realism
کلیدواژهها [English]