شناسنامه علمی شماره
نویسنده
دانشجوی دکتری فلسفه تحلیلی، پژوهشگاه دانش های بنیادی، تهران، ایران
چکیده
نظریة حداقلی صدق (MT) نظریهای است که پول هاریچ آن را مطرح کرده و به دفاع از آن پرداخته است. این نظریه، در گروه نظریههای انقباضی صدق قرار میگیرد و میتوان آن را جدیدترین گونه از این نظریات محسوب کرد. هاریچ ادعا میکندMT، «شرایط کفایت» نظریههای صدق را برآورده میسازد؛ یعنی با استفاده از آن میتوان همة امورِ واقعِ مربوط به صدق را تبیین کرد. در این مقاله، چهارچوب کلّیMTو شرایط کفایت آن به اختصار معرفی میشوند.
بعضی منتقدان تلاش کردهاند با نشان دادن امورِ واقعی که به نظر میرسد به صدق مربوط هستند ولی ظاهراً MT نمیتواند آنها را تبیین کند، کفایتMT را مورد تردید قرار دهند. انتقادهای آنیل گوپتا و اسکات سومز در این چهارچوب کلّی قرار میگیرد. به طور خاص آنها میخواهند نشان دهندMT کفایت لازم را برای تبیین امور واقعِ کلّی ندارد و اصطلاحاً با مسئلة تعمیم روبهرو است. در ادامة مقاله، انتقادهای گوپتا و سومز مرور میگردد، پاسخ هاریچ به آن انتقادها مورد بررسی و ارزیابی قرار میگیرد، و استدلال میشود که پاسخ او به انتقادهای مطرح شده رضایتبخش نیست. در پایان، پاسخ دیگری به انتقادهای مطرح شده فراهم میشود و نشان داده میشود که پاسخ پیشنهادی، هیچ یک از مشکلات پاسخ هاریچ را ندارد.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
A Review and a Criticism of the Minimal Theory of Truth
نویسنده [English]
PhD Student of Analytic Philosophy, Institute for Research in Fundamental Sciences, Tehran, Iran
چکیده [English]
The Minimal Theory (abbreviation: MT) has been developed and defended by Paul Horwich. This theory can be classified as a deflationist theory of truth and it is the most recent one among them. It is claimed by Horwich that MT can satisfy the “adequacy condition” of theories of truth, that is, it can explain all facts about truth. In this paper the main themes of MT and its adequacy condition are introduced.
Some critics have tried to refute Horwich’s adequacy claim by referring to the facts which appear to be about truth but, supposedly, cannot be explained by MT. This is the general strategy of Gupta and Soames in their criticism of MT. In particular, they aimed to show that MT does not have the required adequacy to explain general fact and, in other word, that it is faced with the so-called ‘generalization problem’. I will review the criticism which is made by Gupta and Soames, examine Horwich’s response to these criticisms, and argue that his answer to the criticism is not satisfying. In the end, Then, I will propose an answer to the criticism and will show that my answer does not have any deficiencies of Horwich’s answer.
کلیدواژهها [English]